چشمم به احمد شاملو میافتد كه به دیوار گورستان تكیه داده و به زمین خیره شده است. رنگش مثل گچ سفید است یا به سفیدی موهایش. انگار جسدش را به دوش كشیده و در مراسم تدفین خودش شركت كرده است...!... ساعت، ١٠ صبح روز چهارشنبه بیست وششم بهمن ماه است. ساعت ٩ صبح جنازه را از اداره پزشكی قانونی تحویل گرفتهاند كه بشورند. اینجا، یعنی دم در گورستان ظهیرالدوله زمزمه است كه تا ساعت ١٠ جنازه به گورستان حمل خواهد شد. اما ساعت یازده است و هنوزاز فروغ خبری نیست.