بانو ، سال هاست که با رفتن تو، رویای پرواز تمام پروانه های درّه ی ابریشم، در پیله های تنهایی شان پوسیده و مهتاب روشنی آن سال ها، بر فراز آسمان گرفته ی اکنون، وصله ی ناجوری بیش نیست. و تو، که نیستی تا بگویی این شب ها را کجای این جهان بی گفت و گو اتراق کنیم، و آسمان خالی پرواز را با کدام پروانه ی خسته ای پر، که بگویی چرا هر چه باد می آید، بوی آشنایی به مشاممان نمی رسد، چرا هر چه باد می اید، بوی دشنه می آورد و کابوس؟ و هر چه باران می اید، شیون گریه می بارد از آسمان؟
این وب لاگ واقعا یک خدمت بزرگ به شاعرهمواره زنده و پاینده است
امید :
مرسی از محبت سارا جان و متاسفم به خاطر کاستی ها ...
شعر عاشقانه
در تاریخ چهارشنبه 11 دی 1392 10:32 ق.ظ گفته :
بسیار زیبا و لطیف...
سپاس
امید :
nahid
در تاریخ چهارشنبه 27 آذر 1392 05:52 ب.ظ گفته :
و این منم
زنی تنها
در آستانه ی فصلی سرد
در ابتدای درک هستی آلوده ی زمین
و یأس ساده و غمناک آسمان
و ناتوانی این دستهای سیمانی
زمان گذشت
زمان گذشت و ساعت چهار بار نواخت
چهار بار نواخت
امروز روز اول دیماه است
من راز فصل ها را میدانم
و حرف لحظه ها را میفهمم
نجات دهنده در گور خفته است
و خاک ‚ خاک پذیرنده
اشارتیست به آرامش
زمان گذشت و
ساعت چهار بار نواخت
در کوچه باد می آید
در کوچه باد می آید...
من عاااااااااااااااشق فروغم...
هیچ کس مثل اون نبوده.نیست.نخواهد بود...
امید :
مرسی ناهید جان. زیبا بود ...
محمدامین
در تاریخ چهارشنبه 6 آذر 1392 02:23 ب.ظ گفته :
سلام آقا امید . من محمدامین 18سال دارم و از دوست داران بانو فروغم ... من بار سوم هست که واسه شما نظر میزارم، شما در وبلاگ من لینک شدین، لطفا شما هم به وب من سربزنید و اگه قابل دونستین منو لینک کنین ! بسیار خوشحال میشم ! ممنونم
امید :
درود
امین جان شما چند ماه پیش لینک شدید.مرسی
HAMZE
در تاریخ دوشنبه 20 آبان 1392 07:32 ب.ظ گفته :
....SEPAS AZ HAME KE FOROUGH RA DOOST DARAND ,DOROOD BAR TO OMID