مهدی اخوان ثالث - فروغ در شعرش زندگی میکرد
و در زندگی شعر میسرود. زندگی هنریاش از زندگی عادی جدا نبود. یک نفس هر دو فضا را
استنشاق میکرد و در بود و نبودش غرق بود و این حادثه برای فروغ مانند حرکتی از یک
اتاق به اتاق دیگر بود.
من
معتقدم "تولدی دیگر" نه تنها برای فروغ تولد تازهای بود، بلکه مولود همان
شعر زنده و پیشرو امروز ما و تولدی تازه برای شعر پارسی است.
روشنترین
دلیل این ادعا آنکه دستاندرکاران شعر جوان، همه آنچنان غرق در ماهیت این تولد شدهاند
که گویی برای خود ایشان زادن نویی پیدا شده. شعر زمان ما را فروغ در عرض سالهایی اندک،
به شکلی شگفتآور و با قدرت و جسارت تمام، بدون هیچ تجهیز و سپاهی، فتح کرد.
"پادشاه
فتح" شعر ما نیما بود و امروز یک فاتح تازه پیدا شده است.
شیوهی
نگریستن این فاتح از جهت دیگر است. وی با یک تصادف شهر شعر را نگشوده، بلکه با آگاهی
و استحقاق کامل قدم به میدان نهاده، از همین روست که فتح او عمر و دوام بیشتری دارد.